یکی بود یکی نبود .یه خانم بزی بود که اصلا به توصیه های تنظیم خانواده توجه نداشت .
برای همین چهارتا بچه قد و نیم قد داشت / بفول معروف( شیر به شیر ) .دی ./ 
برای اینکه ادامه داستان و بخونید اینجــــــــا رو کلیک کنید. 

..............................................................................................................
افسوس نوشت:
من نمی دونم چرا بیشتر مطالب متفرقه می زارم تا مطالب هنری!!
این روزا نزدیک امتحانا نمی دونم چرا بیشتر میام اینترنت؟
برم دیگه ژوژمان حجم شناسی رو آماده کنم 
خداییش خیلی کار طاقت فرسایی هست مخصوصا طرح من که نوشته تحریری هست 
تا برنامه بعد خدانگهدار

آموزش قدم به قدم ساخت گل رز با مقوا





اگر در منزل تعدادی شاخه خشک درخت دارید میتوانید با یادگیری این آموزش به راحتی و فقط در چند گام گل های زیبای مقوایی بسازید و شاخه ها را با آن تزئین کنید.گل های مقوایی برای تزئین جعبه های هدیه هم قابل استفاده می باشند.





ابتدا یک قعطه مقوای چهار گوش با سایز دلخواه (مانند تصویر) بردارید و روی آن را با مداد طبق تصویر بالا خطوط مارپیچ بکشید.




سپس با قیچی روی خطوط را دنباله هم ببرید.دقت کنید که شکل شما دایره ای باشد و کج نشود.




از ابتدای محل برش, طبق شکل مقوا را لوله کنید.این کار را تا انتهای قسمت برش ادامه دهید.




با لوله کردن و رسیدن به انتهای مقوا شما گل زیبایی خواهید داشت که برای انواع تزئین ها می توانید از آن استفاده کنید.تهیه و ترجمه اختصاصی سایت آرایشی و هنری زیبازن

شعرهایم ناگهانی 
گاه گاهی 
از روی یک احساس با یک جرقه
می زند بر سر 
می تایپم بر صفحه ، زود
می نویسم از درد، رنج ، مهربانی
تا زندگی هست باید بود
وقت رفتن شعرهای من یادگاری 

می ماند بر صفحه
.....  

یه آهنگو اینقدر پُشت سر هم Play کردم ، خوانندهِ صداش

گرفت !!

به همین گوجه سبزی که میخورم قسم

*******************************

من به یه نکته ای پی بردم ! انقدر که تو خوردن کیوی تنوع هست تو خوردن هیچ خوردنی روی کره زمین نیست …
یکی چهار قاچ میکنه ، یکی با پوست میخوره ، یکی پوست میکنه ، یکی حلقه حلقه میکنه ؛ اصن یه وضعی داره این کیوی بدبخت !

.

.
اگه هدف زندگیتون این باشه که برید اونور آب واقعا آدمای اوسکلی هستید.

چون تا پاتون برسه اونور آب…

اینور آب میشه اونور آب و باز هم می خواید برید اونور آب
.

.

.

یادش بخیر وقتی معلم برای درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند

حس معجزه بهمون دست میداد !

.

.

.

جواد خیابانی در حال گفتن تبریک عید 1392 :
بله امروز عید … نه الان دیگه سال تحویل شد الان دیگه تو فردا هستیم !
آره الان دیگه امروز نیست الان فرداست که سال تحویل شد !
آره سال 1392 فرداست نه امروز …

.

.

.
هرکجا هستی باش...

به درک..

پنجره , فکر , هوا , عشق , زمین

ماله خودت...

اصلا خاک تو سرت...

.

(سهراب سپهری اعصابش خرده....هیچی نگید)

.

.

..
هیچ دردی بالاتر از این نیست که ببینی مهمونا دارن پسته های آجیل رو میخورن و تو باید لبخند بزنی بهشون !

.

.

.

هروقت شارژ ایرانسل می گیرم و چشمم به اعدادش میوفته ، یاد رتبه کنکورم میوفتم ؛ بغض گلومو می گیره !

.

.

.

قبل از گرانی ، مامور راهنمایی رانندگی :
پراید حرکت کن ! مگه با تو نیستم ؟
بعد از گرانی همان مامور :
راننده محترم پراید منتظر حرکت شما هستیم !

.

.

.

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
خب حتما شارژ نداره بنده خدا !!!

.

.

.

صب سوار تاکسی بودم بعد راننده تاکسیه با ماشین پشتى دعواش شد ، پیاده شد گفت من اینجا وایسادم و واى خواهم ساد …
طبق آخرین اخبار رسیده تمامی اساتید ادبیات بصورت دسته جمعی خودکشی کردن !

.

.

.

دختره 13سالشه استاتوس گذاشته :
خیلی سخته ببینی دستای عشقت تو دستای یکی دیگه س ! o_O
من 13سالم بود بادکنک باد میکردم سر بادکنکو میکشیدم صدای ویییییژژژژژژژژ میداد …
.

.

.

آینه بغل ماشین هم نشدیم که بعضیا از اونی که فکر میکنیم بهمون نزدیکتر باشن !

.

.

.

ینکه من الان دو ساعته دارم اخبار انگلیسی می بینم به این معنی نیست که من خیلی انگلیسی بلدم بلکه بدین معنیه که کنترل در فاصله 2متری منه و دست من حتی یه متر هم نمیشه !

.

.

.

دختر : عزیزم چی کار داری می کنی ؟
پسر : پشه می کشم !
دختر : چند تا کشتی ؟
پسر : پنج تا ، دو تا نرو سه تا ماده
دختر !!!!! : از کجا فهمیدی ؟
پسر : سه تا شون جلو آیینه نشسته بودن ، دوتا شون جلو مانیتور !!!

.

.

.


جواد خیابانی :
اینیستا ، دوباره اینیستا ، حالا دیگه سه باره اینیستا !!!

.

.

.

بابا این گوگل به زور میخواد از من شماره بگیره هی میگه واسه کار امنیتیه …
نمیدم آقا مگه زورههههه ؟ من خودم نامزد دارم !

.

.

.



بچگیا یه دورانی داشتیم برا خودمونا :
میرفتیم از این آدامس 5تومنی (که الان نسلشون منقرض شده) میخریدیم و خوب که میخوردیم و شیرینیش تموم میشد دوباره با یه حبه قند میخوردیمش و خوب که مخلوط میشد درمیاوردیم و میذاشتیم تو یخچال برا دفعه بعد !
ینی اصلاح الگوی مصرف بودیم در حد برج دبی …
.
.
.

گاهی وقت ها تو زندگی،

میرسی به یه جایی که بن بست نیست

اما دیگه …

مقصد نداری…!