مقدمه:
هنر و زیباییشناسی از منظرهای گوناگونی قابل بحث و تدقیق است. مفهوم این واژه در هر یک از حوزههای معرفتشناسانه، علوم عقلی و علوم نظری، علوم قدیم و علوم جدید، معنایی قابل تفکیک خواهد داشت. اما آنچه در این دیدگاه قابل طرح و حائز اهمیت است، بررسی مقوله زیباییشناسی به مفهوم ذاتی (یا فلسفی) آن است. نظر اینجانب و آنچه در این باب نگاشته یا گفته شده آن است که نقطه غائی و نهایی و فصل مشترک شناخت زیبایی و مفهوم هنر همان فطرت هر انسان است. تلقی افراد از زیبایی کاملاً با سرشت و فطرت انسانها همسان و هماهنگ است. لذا میتوان این واژه زیبا، ساده و در عین حال پیچیده را واحد قلمداد کرد. از آنجا که فطرت انسانها فطرتی پاک، الهی و خداجو و حقیقتخواه است، ناخودآگاه مفهوم زیبایی با خداوند متعال گره میخورَد و تمامی زیباییها در ذات اقدس باریتعالی مجتمع خواهد شد. لذا این بحث بهنوعی با الوهیت پیوند خواهد داشت و مفهومی است ابدی و ازلی که همه موجودات را تحت تأثیر زیبایی قرار داده است. این نوع از زیبایی، زیبایی مطلق است که همگان بر آن متفقاند، یعنی زیبایی یکتا و یگانه زیبا که هیچ جمالی فراتر از او نیست. از سوی دیگر، هنر وسیلهای برای رسیدن به حالتی از شور و شوق است. به همین دلیل برخی معتقدند که بههرحال، هنر به زندگیکردن ارزش میدهد. لذا منشأ دین و هنر یگانه است. در ادوار مختلف و در جوامع انسانی هر گاه دین در جامعه حاکم شده است، آثار هنری نیز تعالی یافته و هدفمند و جهتدار شده است. در جهان اسلام رابطه دین و هنر بیشتر در آثار عرفانی نمود یافته اما متأسفانه کمتر به فلسفه هنر و زیباییشناسی توجّه شده است.
«استاد شهید مرتضی مطهری» از جمله عالِمان دینی است که در این خصوص به بحثهای فلسفی نشسته و در لابهلای آثارش به این موضوع توجّه کرده و نکات ارزندهای را ارائه داده است. او آگاهانه و با شناخت کامل از زمانه و عصر خویش، شناخت زیبایی جهتدار را توصیه کرده و میفرماید: «انسان اگر بخواهد انسان باشد و به خصلتهای انسانی برسد باید احساس زیبایی را در خود تقویت کند.»1
ایشان در جای دیگری در بحث انسان در قرآن میگوید:
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بانوی ایرانی ( یکشنبه 92/6/24 :: ساعت 10:34 صبح )