خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
غذاها ساده و خانگی است
بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد
نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
افسردگی بیماری نایابی است ...
خانه های قدیمی را دوست دارم....
هر چی آرزوی خوبه مال تـــــ♥ـــــو
گاهی باید به فاصله ها خوش آمد گفت
شاید آمده اند تا بخشی از حماقت هایمان را جبران کنند...!
یه وقتایی...آدم...
یهویی میفهمه....
چقدر تنهاست .../.
سیبی هستی آویزان
از شاخهای در آسمان
باور کن
عابد نیستم
عاشقی ناگزیرم
که چنین دستهایم را
به چیدن تو
بلند کردهام
ناشنــوا بـــاش وقتــی همـــه
از محـــال بـــودن آرزوهـــایــت سخــن مــی گــوینــد. . .